بنويس:
اين چند خط رويای دست و پا شکسته
آهای با توام...
من يک جور ديگه هستم. جوری که شايد شبيه جورای ديگه نيست. سر جور و ناجور بودنش می شود گپ زد. اما پوستم کنده شده تا اين جوری شدم. پای اين جور بودنم هم می ايستم
گفتي...
سرم را بریدم و روی سینه اش گذاشتم لیاقتش همین بود
ــ پنجره را ببند! مگر نمي بيني هوا سرد است؟
چه دیر فهمید مزرعه
اندیشه هایم را ــ از تعلق و درد خالي شده ام.
پدر بوئیدش
آنان
انگشت ها که بالا رفت
من فقط ۲ سال از خدا كوچكتر بودم
دو رکعت به جا آورديم
تاریکی را می مکم
نمیدونم چقد مونده ،نگهبان میگفت کمتر از یک هفته ....کاش میشد عقب برگست تا قدر هفته ها رو میدونستم !
از سقف خانه بی کسی میچکد ! خورشید های نئونی این خانه در تیرک های الفبایشان پوسیده اند !
بی مقدمه آغاز میکنیم !
زمین ! تحمل میکند...! و دم نمیزند...! کاش من هم کلاغ بودم تا زمین درد نمیکشید ..! زمین خمیازه بکش... خسته ام! همین! (ع.م)
بار دیگر قدم میگذارم .... در سکوت شب ... بدنبال صدایی آشنا.. شهر تمام میشود.. زیر قدم هایم.... اما صدایی جز نوای قارقار کلاغ یافت نمیشود ! تو هیچ کجا نیستی! (ع.م)
تمام حرفایم آنهایی هستند که نوشته نمیشن! سه نقطه میگذارم.... بجای تمام واژه ها خدارو شکر کلاغ در سه نقطه جا نمیشود ! (ع.م)
سالها جوانیم
قسم به سه حرف...!!! (ع.م)
های مردم ...
اینگونه داستان آغاز میشود ...
این متنو خودم نوشتم خوشحال میشم نظرتتونو راجبش بدونم چقدر دیر کرده ای؟؟ |
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesخرداد 1391فروردين 1391 اسفند 1390 Authorsع.مLinks
ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
Specificفال حافظجوک و اس ام اس قالب های نازترین LinkDump |